Bluedays

روزهای گرفته

Bluedays

روزهای گرفته

ماتریونا وقتی کودک بود

شاید باورتون نشه ولی این من بودم



و این چند سال بعدش



به قسمت پا توجه کنید+ نحوه ی سر کردن چادر!!!


نظرات 11 + ارسال نظر
کاتیا سه‌شنبه 26 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 18:11

چرا من اون موقعی که اندازه عکس اخریه بودی رو یادم نمیاد...

راحت باش داداش من خودمم یادم نیست!
:دی

کاتیا سه‌شنبه 26 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 18:13

خداییش فرق داری با الان.

میگم یک خورده غذا بخور ۴ کیلو وزن اضافه کنی هوی شکلی شی

یعنی چی اشتها ندارممممم....
تپل

آره هرچند خودم یادم نیست :دی
.
ولی خداییش تپل بودم ها! الان دیگه خودمو بکشم هم اون شکلی نمی شم :)

کاتیا سه‌شنبه 26 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 18:14

من این بالشتونو یادمه....
مخملی بود

چجوری بالشو یادته ولی خودمو یادت نیست!

مهتاب سه‌شنبه 26 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 19:40 http://nimrokhe-mahtab.blogfa.com/

واااای!من تاحالا اینارو ندیده بودم!خیلی باحالیا!از الانت بهتریواللللللا!

چرا همتون میزنین تو سرم؟ یعنی انقد زشت شدم؟
مامان (گریه)

endsight چهارشنبه 27 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 07:27 http://endsight.persianblog.ir

من که الانتو ندیدم...
ولی قشنگ بودی و احتمالا هنوزم هستی...


چیزه، تو یه تغییراتی کردی..
حال و هوای اینجا عوض شده...
خوبه ها ولی عوض شده

راستش خیلی عوض شدم، مثلا الان رنگ پوستم کامل عوض شده و خیلی موارد دیگه (عکسام تو فیض بوکم هست البته اگه خودت پروفایل داری)
.
در جهت مثبت یا منفی؟ :دی. آره تغییر کردم، زیاد :)

endsight پنج‌شنبه 28 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 17:53 http://endsight.persianblog.ir

شاد تر شدی، تو خودت نیستی..
اون روزا شبیه تر بودی به من ..
الان روحیه ات شاد و سرحال و پر امید شده که خیلی خوبه..


ایمیلمان را برایت نهادیم، خواستی اونجایی نمیشه تو جمع اسمشو برد اددم کن

من کلا یه دوره ی ناامیدی دارم که معمولا خیلی طولانیه ولی بعدش میگم بیخیال دنیا، زندگیتو بکن! الان در دوره ی دوم هستم. البته تغییراتی هم باعثش شده ولی خب من کلا این جوریم! فکر کنم اسم بیماریم شیزوفرنیه :))
.
(بهت درخواست دادم)

endsight پنج‌شنبه 28 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 17:55 http://endsight.persianblog.ir

، تو ( درون! منظورم اینه تو ضمیره اشاره نیست ، داخل بودن منظورمه!!!!) خودت نیستی..

I got you :)

احمد دوشنبه 1 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 18:58 http://elbowroom.blogsky.com

سلام.
من اینجا یه خورده غریبه م، لذا هر چی شما بگی باورم میشه!

:دی
چه خوب :)

ماه سه‌شنبه 2 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 01:14 http://tokhodemani.blogsky.com

وای ای جان ای جان ای جان ...
چه لپایی چه چونه ی فندقی خوشگلی ... چه پاهای گوگولییی ... چه خوردنی کودکی :X
سفارش میپذیرین اگه یک عدد از این خوردنی کودک ها بخوایم ؟ :)

زدم به تخته و ماشالا گفتم !

عزززیزم :)
آره بچگیام بامزه بودم و به شدت جیغ جیغو. مامانم میگه هر کی از بیست کیلومتریم رد می شد از جمله بابام انقد جیغ می کشیدم که از ترس سکته می کرد!
حالا بازم می خوای؟ :دی

مهتاب جمعه 5 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 19:28

چشمه ی آپ کردنت خشکیده آیا؟

آمدم :)

رز شنبه 6 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 13:52 http://acme.blogsky.com

کاش از الانتم یه عکس میذاشتی ببینیم چه شکلی شدی

:)))))))
یاد دگردیسیِ قورباغه افتادم!
.
حالا شاید در آینده...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد